کلمه
دوباره موجی از کلمات مرا به صخره های سبز خاطرات کوبید،
و دریای صبر و سکوت مرا به کام کشید ،
.................
دانه های درشت برف مارا به روی عرشه برد،
و با نگاه، دل آسمان شبهای برفی را جستجو کردیم،
شگفت و زیبا،مرزی برای آسمان و دریا نبود،
بلور های آسمان مارا به وجد آورد،...............
................
و اکنون دریا رنگ تنهایی ست،
من در افق گذشته ها، به دنبا ل ساحلی میگردم که نامش ایمان بود،
من به گفتگوی باران و بهار،
به شوق رسیدن برای یک شهاب ،
به رازهای نگفت? نگاهت،
به گنج های لبخند مهربانت ،
" ایمان دارم"
مینا
9/7/87
کلمات کلیدی: